معنی تَحَيُّزَ
تَحَيُّزَ
تعصّب داشتن، تعصّب
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با تَحَيُّزَ
تَحَيُّز
تَحَيُّز
طَرَفداری، تَعَصُّب، دُورویی
دیکشنری عربی به فارسی
تَحَفَّزَ
تَحَفَّزَ
ژِست گِرِفتَن، او با اَنگیزِه بود
دیکشنری عربی به فارسی
تَمَيَّزَ
تَمَيَّزَ
ویژِگی داشتَن، او بِه بَرتَری رِسید
دیکشنری عربی به فارسی
تَحَيُّل
تَحَيُّل
دُورویی، یِک تَرفَند
دیکشنری عربی به فارسی
تَحَيُّر
تَحَيُّر
گیجی
دیکشنری عربی به فارسی
تَمَيُّز
تَمَيُّز
تَمَایُز، تَعالی، بَرتَری
دیکشنری عربی به فارسی