معنی تَحَكُّمِيّ
تَحَكُّمِيّ
دستکاری کننده، کنترل کردن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با تَحَكُّمِيّ
تَحَزُّبِيّ
تَحَزُّبِيّ
گُروهی، پَارتِیزَان
دیکشنری عربی به فارسی
تَحَوُّلِيّ
تَحَوُّلِيّ
تَحَوُّلی، تَحَوُّل آفَرین
دیکشنری عربی به فارسی
تَحَلُّلِيّ
تَحَلُّلِيّ
تَحلیل بَرَندِه، تَجزِیَه پَذیر
دیکشنری عربی به فارسی
تَفَكُّرِيّ
تَفَكُّرِيّ
تَفَکُّری، فِکر کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
تَقَدُّمِيّ
تَقَدُّمِيّ
پیشرَفتِه، مُتِرَقّی
دیکشنری عربی به فارسی