ترجمه تَجَسَّسَ به فارسی - دیکشنری عربی به فارسی
معنی تَجَسَّسَ
- تَجَسَّسَ
- دزدکی نگاه کردن، جاسوسی کردن، فضولی کردن، پشت سر کسی نگاه کردن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با تَجَسَّسَ
تَجَوَّلَ
- تَجَوَّلَ
- پَرسِه زَدَن، سَرگَردان، پیادِه رَویِ طولانی کَردَن، سَرگَردان شُدَن
دیکشنری عربی به فارسی
تَجَعَّدَ
- تَجَعَّدَ
- چُروکیدَن، چین و چُروک، چُروک شُدَن، چین چین کَردَن، چُروک خُوردَن، چِشمَک زَدَن اَز دَرد، چین خُوردَن
دیکشنری عربی به فارسی