معنی تَجَانُس
تَجَانُس
تعادل روحی، نازیبای
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با تَجَانُس
تَجَنُّس
تَجَنُّس
تابِعیَّت پَذیری، تابِعیَّت
دیکشنری عربی به فارسی
تَجَسُّس
تَجَسُّس
فُضول گَری، جاسوسی کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
تَجَاوُر
تَجَاوُر
مُجاوِرَت، کِنارِ هَم قَرار دادَن
دیکشنری عربی به فارسی