معنی تَألِيق
تَألِيق
تابش، درخشش
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با تَألِيق
تَألِيف
تَألِيف
تَالیف، تَرکیب
دیکشنری عربی به فارسی
تَعلِيق
تَعلِيق
اِظهار، نَظَر، نَظَر دادَن
دیکشنری عربی به فارسی
تَثلِيث
تَثلِيث
سِه ضِلعی سازی، مُثَلَّث سازی، سِه گانِه سازی
دیکشنری عربی به فارسی
تَأيِيد
تَأيِيد
تَأیید، پُشتیبانی می کُنَد
دیکشنری عربی به فارسی
تَأنِيب
تَأنِيب
سَرزَنِش، تَوبیخ
دیکشنری عربی به فارسی
تَأمِين
تَأمِين
تَامین، بیمِه، بیمِه گُذاری
دیکشنری عربی به فارسی
تَأمِيم
تَأمِيم
تَصَرُّف اِجباری، مِلّی شُدَن
دیکشنری عربی به فارسی
تَأكِيد
تَأكِيد
تَأیید، بَرایِ اِطمینان، تَاکید
دیکشنری عربی به فارسی
تَأدِيب
تَأدِيب
اِنضِباط، نَظم و اِنضِباط
دیکشنری عربی به فارسی