معنی تَأديب
تَأديب
تنبیه، نظم و انضباط
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با تَأديب
تَأدِيب
تَأدِيب
اِنضِباط، نَظم و اِنضِباط
دیکشنری عربی به فارسی
تَأنِيب
تَأنِيب
سَرزَنِش، تَوبیخ
دیکشنری عربی به فارسی
تأدیب
تأدیب
تربیت کردن، تنبیه کردن
فرهنگ فارسی معین
تأدب
تأدب
فرهنگ آموختن، باادب شدن
فرهنگ فارسی معین