معنی تَأدِيب
تَأدِيب
انضباط، نظم و انضباط
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با تَأدِيب
تَأنِيب
تَأنِيب
سَرزَنِش، تَوبیخ
دیکشنری عربی به فارسی
تَأديب
تَأديب
تَنبِیه، نَظم و اِنضِباط
دیکشنری عربی به فارسی
تَجدِيد
تَجدِيد
بازسازی، تَجدید
دیکشنری عربی به فارسی
تَثقِيب
تَثقِيب
سوراخ کاری، سوراخ شُدَن
دیکشنری عربی به فارسی
تَبدِيل
تَبدِيل
جایگَشت، جابِجایی
دیکشنری عربی به فارسی
تَأيِيد
تَأيِيد
تَأیید، پُشتیبانی می کُنَد
دیکشنری عربی به فارسی
تَأمِين
تَأمِين
تَامین، بیمِه، بیمِه گُذاری
دیکشنری عربی به فارسی
تَأمِيم
تَأمِيم
تَصَرُّف اِجباری، مِلّی شُدَن
دیکشنری عربی به فارسی
تَألِيق
تَألِيق
تابِش، دِرَخشِش
دیکشنری عربی به فارسی