معنی تَأَكُّل
تَأَكُّل
خوردگی
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با تَأَكُّل
تَأَمُّل
تَأَمُّل
خودکاوی، تَفَکُّر
دیکشنری عربی به فارسی
تَحَكُّم
تَحَكُّم
دَستکاری، کُنتُرُل کُنید
دیکشنری عربی به فارسی
تَجَمُّل
تَجَمُّل
چاپلوسی، زیبا
دیکشنری عربی به فارسی
تَأَيُّن
تَأَيُّن
یُونیزاسِیُون، یُونیزِه کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
تَأَوُّه
تَأَوُّه
نالِه کَردَن، نالِه، نالان
دیکشنری عربی به فارسی
تَأَنُّث
تَأَنُّث
زَنانِه سازی، زَنانِه شُدَن
دیکشنری عربی به فارسی
تَأَلُّه
تَأَلُّه
اِلاهیَّت، خُدایی کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
تَأَلُّق
تَأَلُّق
تابِش، دِرَخشیدَن، آراستِگی
دیکشنری عربی به فارسی
تَأَكسُج
تَأَكسُج
اُکسیژِن رِسانی
دیکشنری عربی به فارسی