معنی تَأَدُّب
تَأَدُّب
آداب، ادب
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با تَأَدُّب
تَحَزُّب
تَحَزُّب
جانِبداری، حِزب گَرایی
دیکشنری عربی به فارسی
تَجَنُّب
تَجَنُّب
اِجتِناب، بَرایِ جِلوگیری اَز
دیکشنری عربی به فارسی
تَأَيُّن
تَأَيُّن
یُونیزاسِیُون، یُونیزِه کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
تَأَوُّه
تَأَوُّه
نالِه کَردَن، نالِه، نالان
دیکشنری عربی به فارسی
تَأَنُّث
تَأَنُّث
زَنانِه سازی، زَنانِه شُدَن
دیکشنری عربی به فارسی
تَأَمُّل
تَأَمُّل
خودکاوی، تَفَکُّر
دیکشنری عربی به فارسی
تَأَلُّه
تَأَلُّه
اِلاهیَّت، خُدایی کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
تَأَلُّق
تَأَلُّق
تابِش، دِرَخشیدَن، آراستِگی
دیکشنری عربی به فارسی
تَأَكُّل
تَأَكُّل
خُوردِگی
دیکشنری عربی به فارسی