جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با تَابُو

تابلو

تابلو
پرده ای که روی آن تصویر کسی، چیزی یا منظره ای را ترسیم کرده باشند
صفحۀ فلزی یا چوبی که که بر سر در مکان ها، گذرگاه ها، فروشگاه ها و مؤسسه ها نصب می کنند و نام یا اطلاعات دیگری راجع به آن محل را بر روی آن درج می نمایند
کنایه از اَنگُشت نَما، کسی که بسیاری از مردم او را بشناسند و به یکدیگر نشان دهند، کسی که به داشتن یک صفت بد مشهور باشد، معروف، مشهور، اَنگِشت کَش، شُهرِه، اَنگُشت نِشان، مُشارٌ بِالبَنان
تابلو
فرهنگ فارسی عمید

تابلو

تابلو
صفحه نقاشی، تخته ای سیاه یا سبز در کلاس درس، صفحه ای از جنس فلز، پلاستیک... که نام یا مشخصات محلی روی آن قید شده باشد، بسیار متمایز و مشخص
تابلو
فرهنگ فارسی معین

تابلو

تابلو
پرده، پردۀ نقاشی، نمایش یاتصویربرجسته: تابلونویس، تابلوسازی، تابلو نویسی
لغت نامه دهخدا