معنی بِفَسَادٍ
بِفَسَادٍ
به طور فاسد، با فساد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با بِفَسَادٍ
بِفَرَاغٍ
بِفَرَاغٍ
خیرِه وار، خالی
دیکشنری عربی به فارسی
بِحَسَدٍ
بِحَسَدٍ
با حَسادَت، با بیزاری، با حَسَد
دیکشنری عربی به فارسی