معنی بِطَعنَةٍ
بِطَعنَةٍ
با طعنه، با چاقو
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با بِطَعنَةٍ
بِطَاعَةٍ
بِطَاعَةٍ
مُطیعانِه
دیکشنری عربی به فارسی
بِفَطنَةٍ
بِفَطنَةٍ
زیرَکانِه، با هوش
دیکشنری عربی به فارسی