معنی بِطَرِيقَةٍ مُمكِنَةٍ بِطَرِيقَةٍ مُمكِنَةٍ به طور قابل تصوّر، به روشی ممکن دیکشنری عربی به فارسی
بِطَرِيقَةٍ مُحزِنَةٍ بِطَرِيقَةٍ مُحزِنَةٍ بِه طُورِ غَم اَنگیز، بِه شِکلی غَم اَنگیز دیکشنری عربی به فارسی