ترجمه بِطَرِيقَةٍ جَبَلِيَّةٍ به فارسی - دیکشنری عربی به فارسی
معنی بِطَرِيقَةٍ جَبَلِيَّةٍ
- بِطَرِيقَةٍ جَبَلِيَّةٍ
- به طور کوهستانی، به صورت کوهستانی
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با بِطَرِيقَةٍ جَبَلِيَّةٍ
بِطَرِيقَةٍ أَبَوِيَّةٍ
- بِطَرِيقَةٍ أَبَوِيَّةٍ
- بِه صورَت والِدَین، بِه شِکلی پِدَرانِه، بِه طُورِ پِدَرانِه
دیکشنری عربی به فارسی
بِطَرِيقَةٍ جَمَالِيَّةٍ
- بِطَرِيقَةٍ جَمَالِيَّةٍ
- بِه طُورِ زیبایی شِناختی، بِه رَوِشی زیباشِناختی
دیکشنری عربی به فارسی
بِطَرِيقَةٍ جَلَسِيَّةٍ
- بِطَرِيقَةٍ جَلَسِيَّةٍ
- بِه طُورِ یَخچالی، بِه صورَتِ نِشَستِه
دیکشنری عربی به فارسی
بِطَرِيقَةٍ تَبَعِيَّةٍ
- بِطَرِيقَةٍ تَبَعِيَّةٍ
- بِه طُورِ ضِمنی، بِه شِکلی نَتیجِه ای
دیکشنری عربی به فارسی
بِطَرِيقَةٍ بَطَلِيَّةٍ
- بِطَرِيقَةٍ بَطَلِيَّةٍ
- بِه طُورِ قَهرِمانانِه، بِه شِکلی قَهرِمانانِه
دیکشنری عربی به فارسی
بِطَرِيقَةٍ طَبَخِيَّةٍ
- بِطَرِيقَةٍ طَبَخِيَّةٍ
- بِه طُورِ گاستِرونومیک، بِه رَوِشِ آشپَزی
دیکشنری عربی به فارسی