معنی بِشَكلٍ مَقسُومٍ
بِشَكلٍ مَقسُومٍ
به طور تقسیم شده، به شکل تقسیم شده
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با بِشَكلٍ مَقسُومٍ
بِشَكلٍ مَكسُورٍ
بِشَكلٍ مَكسُورٍ
بِه طُورِ شِکَستِه، بِه شِکلی شِکَستِه
دیکشنری عربی به فارسی
بِشَكلٍ مَقرُوحٍ
بِشَكلٍ مَقرُوحٍ
نِفرَت اَنگیز، بِه شِکلی دَردناک
دیکشنری عربی به فارسی
بِشَكلٍ مَقبُولٍ
بِشَكلٍ مَقبُولٍ
بِه طُورِ خُوشایَند، قابِلِ قَبول
دیکشنری عربی به فارسی
بِشَكلٍ مَجرُومٍ
بِشَكلٍ مَجرُومٍ
بیش اَز حَد، جِنایی
دیکشنری عربی به فارسی