معنی بِشَكلٍ مَشغُولٍ
بِشَكلٍ مَشغُولٍ
به طور پرمشغله، مشغول
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با بِشَكلٍ مَشغُولٍ
بِشَكلٍ مَقبُولٍ
بِشَكلٍ مَقبُولٍ
بِه طُورِ خُوشایَند، قابِلِ قَبول
دیکشنری عربی به فارسی
بِشَكلٍ مَشهُورٍ
بِشَكلٍ مَشهُورٍ
بِه طُورِ مُعتَبَر، مَعروف
دیکشنری عربی به فارسی
بِشَكلٍ مَشرُوعٍ
بِشَكلٍ مَشرُوعٍ
مَشروعانِه، بِه طُورِ مَشروع
دیکشنری عربی به فارسی
بِشَكلٍ مَشدُودٍ
بِشَكلٍ مَشدُودٍ
با کِشیدِگی، بِه رَوِشی فِشُردِه
دیکشنری عربی به فارسی
بِشَكلٍ مَسئُولٍ
بِشَكلٍ مَسئُولٍ
بِه طُورِ مَسئولانِه، با مَسئولِیَت پَذیری
دیکشنری عربی به فارسی