معنی بِشَكلٍ مَسَامِيٍّ
بِشَكلٍ مَسَامِيٍّ
به طور متخلخل، به صورت متخلخل
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با بِشَكلٍ مَسَامِيٍّ
بِشَكلٍ أَسَاسِيٍّ
بِشَكلٍ أَسَاسِيٍّ
بِه طُورِ بُنیادین، اَساساً، عمدتاً
دیکشنری عربی به فارسی
بِشَكلٍ أَسَارِيٍّ
بِشَكلٍ أَسَارِيٍّ
بِه طُورِ اَجدادی، بِه شِکلی جَذّاب
دیکشنری عربی به فارسی
بِشَكلٍ مَوسَمِيٍّ
بِشَكلٍ مَوسَمِيٍّ
بِه طُورِ موسِمی، فَصلی
دیکشنری عربی به فارسی
بِشَكلٍ مَكَانِيٍّ
بِشَكلٍ مَكَانِيٍّ
بِه طُورِ مِکانیکی، بِه صورَتِ فَضایی
دیکشنری عربی به فارسی
بِشَكلٍ مَجَازِيٍّ
بِشَكلٍ مَجَازِيٍّ
بِه طُورِ مَجازی، بِه صورَتِ اِستِعاری
دیکشنری عربی به فارسی