معنی بِشَكلٍ مَرئِيٍّ
بِشَكلٍ مَرئِيٍّ
به طور قابل درک، بصری، قابل مشاهده
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با بِشَكلٍ مَرئِيٍّ
بِشَكلٍ مَائِيٍّ
بِشَكلٍ مَائِيٍّ
بِه طُورِ آبی، بِه شِکلِ آبی
دیکشنری عربی به فارسی
بِشَكلٍ مَرضِيٍّ
بِشَكلٍ مَرضِيٍّ
بِه طُورِ رِضایَت بَخش، رِضایَت بَخش
دیکشنری عربی به فارسی
بِشَكلٍ مَنهِيٍّ
بِشَكلٍ مَنهِيٍّ
بِه طُورِ تَهدِیدآمیز، دَر یِک راه نَهایی
دیکشنری عربی به فارسی
بِشَكلٍ مَرَضِيٍّ
بِشَكلٍ مَرَضِيٍّ
بِه طُورِ بیمارگونِه، رِضایَت بَخش
دیکشنری عربی به فارسی
بِشَكلٍ ذَرِّيٍّ
بِشَكلٍ ذَرِّيٍّ
بِه طُورِ اَتُمی، بِه شِکلِ اَتُمی
دیکشنری عربی به فارسی