معنی بِشَكلٍ مَركَزِيٍّ
بِشَكلٍ مَركَزِيٍّ
به طور نقطه ای، به صورت مرکزی
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با بِشَكلٍ مَركَزِيٍّ
بِشَكلٍ مَركِزِيٍّ
بِشَكلٍ مَركِزِيٍّ
بِه طُورِ مَرکَزی، بِه صورَتِ مَرکَزی
دیکشنری عربی به فارسی
بِشَكلٍ مَرَضِيٍّ
بِشَكلٍ مَرَضِيٍّ
بِه طُورِ بیمارگونِه، رِضایَت بَخش
دیکشنری عربی به فارسی