معنی بِشَكلٍ ضَبَابِيٍّ
بِشَكلٍ ضَبَابِيٍّ
به طور مه آلود، تار
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با بِشَكلٍ ضَبَابِيٍّ
بِشَكلٍ شَبَابِيٍّ
بِشَكلٍ شَبَابِيٍّ
جَوانانِه، بِه شِکلی جَوان پَسَند
دیکشنری عربی به فارسی
بِشَكلٍ وَبَائِيٍّ
بِشَكلٍ وَبَائِيٍّ
بِه طُورِ اِپیدِمی، بِه صورَتِ اِپیدِمی
دیکشنری عربی به فارسی
بِشَكلٍ نَبَاتِيٍّ
بِشَكلٍ نَبَاتِيٍّ
بِه طُورِ گیاه شِناسی، گیاهخوٰاری
دیکشنری عربی به فارسی
بِشَكلٍ سَبَبِيٍّ
بِشَكلٍ سَبَبِيٍّ
بِه طُورِ عِلّی، عِلّی
دیکشنری عربی به فارسی