معنی بِدَمعٍ
بِدَمعٍ
با اشک
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با بِدَمعٍ
بِدَمٍ
بِدَمٍ
با خونریزی، دَر خون
دیکشنری عربی به فارسی
بِصَمتٍ
بِصَمتٍ
بِه طُورِ بی صِدا، بی صِدا، سُکوت آمیز
دیکشنری عربی به فارسی
بِعَمدٍ
بِعَمدٍ
بِه طُورِ عَمدی، بِه عَمد
دیکشنری عربی به فارسی
بِطَمَعٍ
بِطَمَعٍ
حَریصانِه
دیکشنری عربی به فارسی
بِهَمسٍ
بِهَمسٍ
زِمزِمِه کُنان، دَر یِک زِمزِمِه
دیکشنری عربی به فارسی