معنی بِحَيرَةٍ
بِحَيرَةٍ
متعجّب، خطیب، گیج، با سردرگمی
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با بِحَيرَةٍ
بِغَيرَةٍ
بِغَيرَةٍ
با حَسادَت
دیکشنری عربی به فارسی
بِحِيلَةٍ
بِحِيلَةٍ
بِه طُورِ فَریبکارانِه، با یِک تَرفَند
دیکشنری عربی به فارسی
بِحَيَاةٍ
بِحَيَاةٍ
با روحیِّه، با زِندِگی
دیکشنری عربی به فارسی
بِحَدَّةٍ
بِحَدَّةٍ
شدیداً، بِه شِدَّت
دیکشنری عربی به فارسی
بِكَثرَةٍ
بِكَثرَةٍ
بِسیار، بِه وُفور
دیکشنری عربی به فارسی
بِوَفرَةٍ
بِوَفرَةٍ
بِه طُورِ فَراوان، بِه وُفور
دیکشنری عربی به فارسی