ترجمه بِحَسَدٍ به فارسی - دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با بِحَسَدٍ
بِحَزَنٍ
- بِحَزَنٍ
- بِه طُورِ غَمگین، با اَندوه، با تَأسُّف، غَمگین، بِه طُورِ غَم اَنگیز
دیکشنری عربی به فارسی
بِحَذَرٍ
- بِحَذَرٍ
- با هوشیاری، با اِحتیاط، با دِقَّت، هوشیارانِه، مُراقِبانِه، بِه طُورِ با اِحتیاط، با ظِرافَت
دیکشنری عربی به فارسی