معنی بِتَرَشُّحٍ
بِتَرَشُّحٍ
ترش، فیلتر کردن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با بِتَرَشُّحٍ
بِتَرَكُّزٍ
بِتَرَكُّزٍ
با تَوَجُّه، مُتِمَرکِز شُدِه اَست
دیکشنری عربی به فارسی
بِتَرَدُّدٍ
بِتَرَدُّدٍ
مُتِزَلزِلانِه، با تَردِید
دیکشنری عربی به فارسی