معنی بِتَحَكُّمٍ
بِتَحَكُّمٍ
با دستکاری، با کنترل
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با بِتَحَكُّمٍ
بِتَرَكُّزٍ
بِتَرَكُّزٍ
با تَوَجُّه، مُتِمَرکِز شُدِه اَست
دیکشنری عربی به فارسی
بِتَحَفُّظٍ
بِتَحَفُّظٍ
با مَحدودِیَت، رِزرو شُدِه اَست
دیکشنری عربی به فارسی
بِتَفَكُّرٍ
بِتَفَكُّرٍ
بِه طُورِ تَفَکُّری، با تَفَکُّر، با دِقَّت
دیکشنری عربی به فارسی