معنی بِتَأَلُّقٍ
بِتَأَلُّقٍ
با درخشندگی، درخشان
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با بِتَأَلُّقٍ
بِتَذَلُّلٍ
بِتَذَلُّلٍ
با چاپلوسی، ناباروَر، با اِلتِماس، ناآموختِه
دیکشنری عربی به فارسی
بِتَأَخُّرٍ
بِتَأَخُّرٍ
با تَأخیر، اَخیراً
دیکشنری عربی به فارسی
بِتَأَثُّرٍ
بِتَأَثُّرٍ
با پَشیمانی، لَمس کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
بِتَفَرُّقٍ
بِتَفَرُّقٍ
بِه طُورِ پَراکَندِه، بِه طُورِ جُداگانِه
دیکشنری عربی به فارسی