معنی بِبُطءٍ
بِبُطءٍ
کند، به آرامی
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با بِبُطءٍ
بِبُؤسٍ
بِبُؤسٍ
رِقَّت بار، بَدبَختانِه
دیکشنری عربی به فارسی
بِسُوءٍ
بِسُوءٍ
با بَدخوٰاهی، بَدجوری، بِه طُورِ بَدخوٰاهانِه
دیکشنری عربی به فارسی