معنی بُلُوغ
بُلُوغ
بلوغ
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با بُلُوغ
بُرُوز
بُرُوز
ظُهور، بَرجَستِگی
دیکشنری عربی به فارسی
جُلُوس
جُلُوس
چُمباتمِه زَدَن، نِشَستِه
دیکشنری عربی به فارسی
خُلُود
خُلُود
جاوِدانِگی
دیکشنری عربی به فارسی
عُلُوّ
عُلُوّ
بَرتَرین بودَن، اَعلیٰحَضرَت، اِرتِفاع
دیکشنری عربی به فارسی
سُلُوك
سُلُوك
رَفتار
دیکشنری عربی به فارسی
عُلُو
عُلُو
بُلَندی، اَعلیٰحَضرَت
دیکشنری عربی به فارسی
بلوغ
بلوغ
رسیدن به سن رشد، بالغ شدن دختر و پسر در سنین معین
فرهنگ لغت هوشیار
بلوغ
بلوغ
پزاوش، بالش
فرهنگ واژه فارسی سره
بلوغ
بلوغ
به سر رسیدن، رسیدن به سن رشد، رسیدگی، سن قانونی
فرهنگ فارسی معین