ترجمه بُعد به فارسی - دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با بُعد
بعد
- بعد
- دوری، در ریاضیات هر یک از عرض، طول و عمق جسمی، در موسیقی فاصلۀ بین نُت ها
فرهنگ فارسی عمید
بعد
- بعد
- پس، سپس، به غیر از، به جز، پس از، از نود و بوقی پس از مدت های طولانی
فرهنگ فارسی معین
بعد
- بعد
- خیر و فایده. یقال:انه لغیر بعد، و ما عنده بعد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). طائل. منفعت. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا