معنی بَلَدِيَّة
بَلَدِيَّة
شهرداری
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با بَلَدِيَّة
بَشَرِيَّة
بَشَرِيَّة
اِنسانیَّت، نوعِ بَشَر
دیکشنری عربی به فارسی
جَسَدِيَّة
جَسَدِيَّة
جِسمانِیَت، فیزیکی
دیکشنری عربی به فارسی
مَلَكِيَّة
مَلَكِيَّة
سَلطَنَت، مالِکیَّت، شاهَنشاهی
دیکشنری عربی به فارسی
بَلَدِيّ
بَلَدِيّ
شَهری، کِشوَر مَن
دیکشنری عربی به فارسی