معنی بَلَادِيّ
بَلَادِيّ
بومی، کشور من
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با بَلَادِيّ
بَلَدِيّ
بَلَدِيّ
شَهری، کِشوَر مَن
دیکشنری عربی به فارسی
بَيَانِيّ
بَيَانِيّ
تَوضِیحی، گِرافیکی
دیکشنری عربی به فارسی
تَزَادِيّ
تَزَادِيّ
اَفزایِشی
دیکشنری عربی به فارسی
رَمَادِيّ
رَمَادِيّ
خاکی، خاکِستَر
دیکشنری عربی به فارسی
بَلاغِيّ
بَلاغِيّ
شیوا، بَلاغی
دیکشنری عربی به فارسی