جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با بَدء

بدء

بدء
آغاز. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ابتدا. (از اقرب الموارد). آغاز هر چیز. (از کشاف اصطلاحات الفنون). لک بدؤه یعنی تراست آغاز آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). سر. (یادداشت مؤلف).
لغت نامه دهخدا

بدء

بدء
آغاز کردن. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج). ابتدا کردن. (ترجمان القرآن جرجانی ترتیب عادل بن علی). (از اقرب الموارد). بدء به بدءً. (از باب نصر). آغاز کردن به آن. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، بدایع وعجایب: له بدائه فی الکلام و الشعر و الجواب، ای بدائع و عجائب. (اقرب الموارد). و رجوع به بداهه شود
لغت نامه دهخدا