جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با بَتر

بشتر

بشتر
تشتر. ورم ظماس دمیدگی، جوششی که بریدن و اندام آدمی برآیدشرا بشترم
فرهنگ لغت هوشیار

بگتر

بگتر
بنگرید به بکتر نوعی از لباس جنگ است و آن مرکب است از آهنی چند که بهم وصل کرده اند و بر روی آن مخمل و زربفت و امثال آن کشیده اند
فرهنگ لغت هوشیار

بهتر

بهتر
خوبتر، زیبا تر، جمیل تر، شایسته تر، پسندیده تر، نیکو تر
بهتر
فرهنگ لغت هوشیار

بستر

بستر
رختخواب گسترده شده، تشک، توشک
بستر رود: جایی که رود از آن می گذرد، رودخانه
بستر
فرهنگ فارسی عمید

بشتر

بشتر
نوعی بیماری پوستی که علائم آن جوش های ریز سرخ رنگ در پوست و خارش است، بُشتَرَم، بُستُرم
بشتر
فرهنگ فارسی عمید

بکتر

بکتر
نوعی جامۀ جنگ که از ورقه های آهن و فولاد ساخته می شده، زره، برای مِثال به سر برنهاده ز زر مغفری / ز پولاد کرده به بر بکتری (ابوشکور- مجمع الفرس - بکتر)
بکتر
فرهنگ فارسی عمید