معنی بَاعَدَ
بَاعَدَ
فاصله گرفتن، او دور شد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با بَاعَدَ
بَاضَعَ
بَاضَعَ
تُخم گُذاری کَردَن، تَهَاجُمی
دیکشنری عربی به فارسی
بَارَكَ
بَارَكَ
بَخشیدَن، بَرَکَت داد
دیکشنری عربی به فارسی
بَارَزَ
بَارَزَ
بَرآمَدِگی پِیدا کَردَن، بَرجَستِه
دیکشنری عربی به فارسی
بَادَلَ
بَادَلَ
مُبادِلِه کَردَن، او مُبادِلِه کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
بَرَّدَ
بَرَّدَ
سَرد کَردَن، سَرد
دیکشنری عربی به فارسی
بَالَغَ
بَالَغَ
بالِغ شُدَن، بالِغ، اِغراق کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
دَاعَبَ
دَاعَبَ
شوخی کَردَن، مَسخَرِه کَرد، نَوَازِش کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
جَاهَدَ
جَاهَدَ
تَلاش کَردَن، او مُبارِزِه کَرد، سَعی کَردن
دیکشنری عربی به فارسی
عَاهَدَ
عَاهَدَ
تَعَهُّد کَردَن، او قُول داد
دیکشنری عربی به فارسی