معنی آلَفَ
آلَفَ
آلودگی کردن، هزار
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با آلَفَ
آلَسَ
آلَسَ
آلودِگی ایجاد کَردَن، آفِر
دیکشنری عربی به فارسی