معنی أَهلِيَّة
أَهلِيَّة
صلاحیّت، واجد شرایط بودن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با أَهلِيَّة
أَمَلِيَّة
أَمَلِيَّة
اُمیدواری، اُمید
دیکشنری عربی به فارسی
عَقلِيَّة
عَقلِيَّة
روحیِّه، ذِهنِیَّت، عَقلانیَّت
دیکشنری عربی به فارسی
مَالِيَّة
مَالِيَّة
مالیاتی، اُمور مالی
دیکشنری عربی به فارسی
فَهمِيَّة
فَهمِيَّة
فَهم پَذیری، قابِلِ دَرک اَست
دیکشنری عربی به فارسی