معنی أَمر
أَمر
فرمان، فرمانده، حکم
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با أَمر
أَسر
أَسر
اِسارَت، فَریبَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
أَجر
أَجر
دَستمُزد، پاداش
دیکشنری عربی به فارسی
غَمر
غَمر
غَرق شدن، غوطه وَر شُدَن
دیکشنری عربی به فارسی