معنی أَقصَى
أَقصَى
بیشترین، حدّاکثر
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با أَقصَى
أَقوَى
أَقوَى
قَوی تَرین، قَوی تَر
دیکشنری عربی به فارسی
أَلقَى
أَلقَى
لَقَب دادَن، او پَرتاب کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
أَلغَى
أَلغَى
لَغو کَردَن، لَغو کُنید
دیکشنری عربی به فارسی
أَعمَى
أَعمَى
کور
دیکشنری عربی به فارسی
أَعلَى
أَعلَى
بالاتَرین، بالاتَر
دیکشنری عربی به فارسی
أَعطَى
أَعطَى
اِعتِبار دادَن، دادَن
دیکشنری عربی به فارسی
أَدنَى
أَدنَى
پایین تَر، حَدِّاَقَلّ
دیکشنری عربی به فارسی
أَدَّى
أَدَّى
اَنجام دادَن، اَنجام شُد
دیکشنری عربی به فارسی
أَحمَى
أَحمَى
گَرم تَرین، مَن تَب دارَم
دیکشنری عربی به فارسی