معنی أَفرَطَ
أَفرَطَ
بار زیاد کردن، زیاده روی کرد، ضایع کردن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با أَفرَطَ
أَقرَضَ
أَقرَضَ
قَرض دادَن، قَرض داد
دیکشنری عربی به فارسی
أَفلَسَ
أَفلَسَ
وَرشِکَست کَردَن، وَرشِکَست شُد
دیکشنری عربی به فارسی
أَفضَلَ
أَفضَلَ
بِهتَر شُدَن، بِهتَر
دیکشنری عربی به فارسی
أَفصَحَ
أَفصَحَ
اِظهار کَردَن، او فاش کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
أَفسَدَ
أَفسَدَ
فاسِد کَردَن، او خَراب کَرد، بی اَثَر کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
أَفزَعَ
أَفزَعَ
مُضطَرِب کَردَن، او وَحشَت کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
أَشرَقَ
أَشرَقَ
پَرتَواَفکَندَن، دِرَخشید
دیکشنری عربی به فارسی
أَسقَطَ
أَسقَطَ
اَنداختَن، او سُقوط کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
أَسرَفَ
أَسرَفَ
بِدِهکار کَردَن، لُگاریتم
دیکشنری عربی به فارسی