معنی أَسقَمَ
أَسقَمَ
بیمار کردن، او مریض شد
بیمار کَردَن، او مَریض شُد
دیکشنری عربی به فارسی
⚡ جستجوی واژه " أَسقَمَ " در سایر فرهنگهای لغت و دائره المعارفهای جدول جو ...