معنی أَرشَدَ
أَرشَدَ
مشاوره دادن، او راهنمایی کرد، راهنمایی کردن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با أَرشَدَ
أَكَّدَ
أَكَّدَ
تَأیید کَردَن، او تَأیید کَرد، دُوبارِه تَاکید کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
أَفسَدَ
أَفسَدَ
فاسِد کَردَن، او خَراب کَرد، بی اَثَر کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
أَشرَقَ
أَشرَقَ
پَرتَواَفکَندَن، دِرَخشید
دیکشنری عربی به فارسی
أَرسَلَ
أَرسَلَ
فِرِستادَن، اِرسال کُنید، اِرسال کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
أَربَكَ
أَربَكَ
سَردَرگُم کَردَن، ژِست گِرِفتَن، مُضطَرِب کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
أَرَادَ
أَرَادَ
خواستَن، او مِی خوٰاست
دیکشنری عربی به فارسی
بَرَّدَ
بَرَّدَ
سَرد کَردَن، سَرد
دیکشنری عربی به فارسی
بَرَدَ
بَرَدَ
سَرد کَردَن، سَرد
دیکشنری عربی به فارسی
طَرَدَ
طَرَدَ
اِخراج کَردَن، اِخراج، بَرکِنار کَردَن، پَراندَن
دیکشنری عربی به فارسی