معنی إِشرَاف
إِشرَاف
سرپرستی، نظارت
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با إِشرَاف
إِفرَاط
إِفرَاط
اِفراط، بیش اَز حَد
دیکشنری عربی به فارسی
إِغرَاء
إِغرَاء
فَریبَندِگی، وَسوَسِه، جَذب
دیکشنری عربی به فارسی
إِضعَاف
إِضعَاف
اِختِلال، ضَعیف شَوَد
دیکشنری عربی به فارسی
إِصرَار
إِصرَار
پایداری، اِصرار، تَصمِیم گیری
دیکشنری عربی به فارسی
إِشغَال
إِشغَال
اِشغال مُجَدَّد، کار مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
إِشعَاع
إِشعَاع
اِنتِشار، تَشَعشُع، تابِش
دیکشنری عربی به فارسی
إِرشَاد
إِرشَاد
راهنَمایی
دیکشنری عربی به فارسی
إِدرَاك
إِدرَاك
آگاهی، تَحَقُّق، اِدراک، دَرک
دیکشنری عربی به فارسی
إِدرَاج
إِدرَاج
دَرج، کِشوها
دیکشنری عربی به فارسی