معنی إِدَارِيًّا
إِدَارِيًّا
اداری، از نظر اداری، به صورت مدیریّتی
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با إِدَارِيًّا
حِوَارِيًّا
حِوَارِيًّا
بِه طُورِ مُکالِمِه ای، بِه صورَتِ دیالوگ
دیکشنری عربی به فارسی
إِجبَارِيًّا
إِجبَارِيًّا
بِه صورَتِ اِلزامی، اِجباری
دیکشنری عربی به فارسی
إِدَارِيّ
إِدَارِيّ
مُدیریَّتی، اِداری
دیکشنری عربی به فارسی