معنی إِدَارِيّ
إِدَارِيّ
مدیریّتی، اداری
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با إِدَارِيّ
حِوَارِيّ
حِوَارِيّ
گُفتِگوئی، رَسول
دیکشنری عربی به فارسی
إِضَافِيّ
إِضَافِيّ
اِضافی
دیکشنری عربی به فارسی
إِدرَاكِيّ
إِدرَاكِيّ
اِدراکی
دیکشنری عربی به فارسی
إِدَارِيًّا
إِدَارِيًّا
اِداری، اَز نَظَرِ اِداری، بِه صورَتِ مُدیریَّتی
دیکشنری عربی به فارسی
تِجَارِيّ
تِجَارِيّ
تِجاری
دیکشنری عربی به فارسی