معنی إِجبَارِيًّا
إِجبَارِيًّا
به صورت الزامی، اجباری
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با إِجبَارِيًّا
إِجبَارِيَّة
إِجبَارِيَّة
اَلاِجباریَّت، اِجباری
دیکشنری عربی به فارسی
إِدَارِيًّا
إِدَارِيًّا
اِداری، اَز نَظَرِ اِداری، بِه صورَتِ مُدیریَّتی
دیکشنری عربی به فارسی