معنی إِجبَار
إِجبَار
اجباری، زور، اخّاذی
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با إِجبَار
إِفقَار
إِفقَار
فَقیرسازی، فَقیر شُدَن
دیکشنری عربی به فارسی
إِصرَار
إِصرَار
پایداری، اِصرار، تَصمِیم گیری
دیکشنری عربی به فارسی
إِصدَار
إِصدَار
ویرایِش، صُدور
دیکشنری عربی به فارسی
إِحبَاط
إِحبَاط
نااُمیدی، سَرخُوردِگی، یَأس
دیکشنری عربی به فارسی
إِجلَاء
إِجلَاء
تَخلِیَه
دیکشنری عربی به فارسی
إِجرَام
إِجرَام
جِنایَتکاری، جِنایَت
دیکشنری عربی به فارسی
إِثمَار
إِثمَار
ثَمَربَخشی، بِه ثَمَر نِشَستَن
دیکشنری عربی به فارسی
إِيجَار
إِيجَار
اِجارِه نِشینی، اِجارِه
دیکشنری عربی به فارسی
إِنكَار
إِنكَار
اِنکار
دیکشنری عربی به فارسی