معنی إِبطَال
إِبطَال
ابطال
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با إِبطَال
إِكمَال
إِكمَال
تَکمِیل
دیکشنری عربی به فارسی
إِعطَاء
إِعطَاء
پاداش، دادَن
دیکشنری عربی به فارسی
إِطَالة
إِطَالة
تَمدِید، پَسوَند
دیکشنری عربی به فارسی
إِشغَال
إِشغَال
اِشغال مُجَدَّد، کار مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
إِرسَال
إِرسَال
اِرسال، اِرسال کُنید
دیکشنری عربی به فارسی
إِذلَال
إِذلَال
خُوارشُدِگی، تَحقِیر
دیکشنری عربی به فارسی
إِبدَاع
إِبدَاع
خَلّاقِیَت
دیکشنری عربی به فارسی
إِهمَال
إِهمَال
بی اِعتِنایی، بی تَوَجُّهی، غَفلَت، سَهل اِنگاری، شَلَختِگی
دیکشنری عربی به فارسی
مِبطَاط
مِبطَاط
اِسفَنجی، آهِستِه تَر
دیکشنری عربی به فارسی