معنی اهتَمَّ
اهتَمَّ
علاقه داشتن، او اهمیّت می داد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با اهتَمَّ
اهَمَّ
اهَمَّ
مُهِمّ بودَن، اَهَم
دیکشنری عربی به فارسی
انضَمَّ
انضَمَّ
پِیوَستَن، مُلحَق شُدَن
دیکشنری عربی به فارسی