جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با اقتِرَاح

اقتراح

اقتراح
خواستار شدن از دیگران که دربارۀ مطلبی نظر بدهند، پرسیدن از صاحب نظران دربارۀ موضوعی، برگزیدن و اختیار کردن چیزی
اقتراح
فرهنگ فارسی عمید

اقتراح

اقتراح
خواستن، آرزو کردن، بی اندیشه سخن گفتن و به قریحه خود امری تازه آوردن، برگزیدن چیزی، درباره مسئله ای از دیگران نظر خواستن، پرسش، جمع اقتراحات
اقتراح
فرهنگ فارسی معین

اقتراح

اقتراح
درخواستن. (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی). سئوال کردن. (غیاث اللغات).
- اقتراح کردن، درخواستن. طلبیدن:
ادب را برسمش کنند اقتراح
خرد را به رایش کنند امتحان.
عنصری.
از بهر بزرگ زادگی توکه دست تنگ شده ای و بر ما اقتراحی کنی ترا حقی گزاریم. (تاریخ بیهقی).
ازو عقل در فضل کرد اقتراحی
وزو بخت در جود کرد امتحانی.
معزی.
، از بن درافتادن دیوار، از جای رفتن چیزی، به خواهش گرفتن چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا