معنی افتَرَضَ
افتَرَضَ
نظریّه پردازی کردن، فرض کنید
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با افتَرَضَ
اعتَرَضَ
اعتَرَضَ
اِعتِراض کَردَن، شی
دیکشنری عربی به فارسی
اقتَرَفَ
اقتَرَفَ
مُرتَکِب شُدَن، مُتِعَهِّد شُد
دیکشنری عربی به فارسی
اقتَرَحَ
اقتَرَحَ
پیشنَهاد دادَن، پیشنَهاد می کُنَد
دیکشنری عربی به فارسی
اعتَرَفَ
اعتَرَفَ
اِعتِراف کَردَن، اِعتِراف میکُنَم
دیکشنری عربی به فارسی
احتَرَمَ
احتَرَمَ
اِحتِرام گُذاشتَن
دیکشنری عربی به فارسی
فَرَضَ
فَرَضَ
اِجرایِ قانون کَردَن، وَظیفِه، مالیات گِرِفتَن
دیکشنری عربی به فارسی